جدول جو
جدول جو

معنی علی شوکانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی شوکانی(عَ یِ شَ)
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. وی پیش از سال 1250 هجری قمری درگذشته است. او راست: 1- تکمیل الحجه والبیان فی شرح بیتی امام الزمان. 2- القول الشافی السدید فی نصح المقلد و ارشاد المستفید. (از معجم المؤلفین از حلیهالبشر عبدالرزاق بیطار ج 2 ص 441 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 775 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 317 و ج 2 ص 249)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ)
خواجه علی رویانی، وی از مورخان طبرستان بود و خواندمیر در تاریخ حبیب السیر از او نقل می کند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 406 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُ)
ابن محمد بن سلامۀ روحانی مقری رحبی، مکنّی به ابوالحسن. وی از قرائت و شناختن وجوه آن توانایی داشت و مدتی مصاحب صوفیان گشت و در طلب حدیث به بلاد مختلف سفر کرد سپس در مصر مسکن گزید و در همانجا درگذشت. نسبت او به ’روحا’ از قرای ’رحبه’ است. (از معجم البلدان یاقوت: ’روحا’)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی. مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و علی (ابن محمدبن...) شود
ابن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحد بن موسی بن احمد بن محمد بن اسحاق شیبانی قفطی. مشهور به قاضی اکرم و مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین. رجوع به علی قفطی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن احمد نجاری شعرانی شافعی. فقیه و اصولی بود. او راست: حاشیه بر شرح جمعالجوامع سبکی، که در سال 970 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 1 ص 366)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
علی اطول علی شعبانی، ابن محمد قسطمونی رومی خلوتی شعبانی. مشهور به قره باش. رجوع به علی اطول قره باش شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شِرْ)
ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی نقشبندی حنفی. ملقب به اکمل الدین. وی صوفی بود و در سال 1118 هجری قمریدر مدینه درگذشت. او راست: 1- اقصی المطالب. 2- جامع المناسک. 3- خلاصهالتواریخ. 4- دلیل الزائرین و أنیس المجاورین فی زیاره سیدالمرسلین. 5- مهمات المعارف الواجبه علی العباد فی أحوال المبداء و المعاد. (از معجم المؤلفین از سلک الدرر ج 3 ص 201. و هدیه العارفین ج 1 ص 764 و ایضاح المکنون ج 1 ص 434 و ج 2 ص 610)
ابن محمد بن علی زهری شروانی مدنی حنفی. وی ادیب بود و در سال 1134 هجری قمری در مدینه متولد شد و در همانجا در سال 1200 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر دیباجهالدرر. 2- هوامشی بر المختصر. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین از سلک الدرر مرادی ج 3 ص 231)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن بری. فقیه و متکلم و صوفی (1013- 1073هجری قمری). او راست: شرحی بر ام البراهین سنوسی، در عقائد. (از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 72)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ کَ)
ابن صلاح الدین بن علی بن صلاح الدین حسنی کوکبانی. ملقب به جمال الدین. مورخ بود و در حدود سال 1120 ه. ق. متولد شد. و در 1219 هجری قمری در صنعاء درگذشت. او راست: 1- اتحاف الخاصه بتصحیح الخلاصه. 2- دررالاصداف. 3- المختصر المستفاد من تاریخ العماد. 4- منهج الکمال النفسی بمعرفه الکلام القدسی، که در یک مجلد بزرگ است و آن را به ترتیب حروف الفبا نگاشته است. (از معجم المؤلفین از ملحق البدرالطالع زباره ص 165)
ابن علی سوادی کوکبانی. فقیه یمانی و از زیدیه بود. و در سال 1316 هجری قمری درگذشت. 25 تألیف به وی نسبت داده اند که از آن جمله است: 1- رسائلی در مساحت و غیره. 2- نجاهالعبد فی ارکان الاسلام الخمسه. 3- نظم الازهار، در فقه. (از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 130)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ملا علی کورانی، شافعی. متکلم و منطقی بود ونام وی در هدیهالعارفین بصورت علی بن محمد کورانی آمده است. وی مدتی امامت مسجد جرجیس را در شهر موصل عهده دار بود و در همین شهر در سال 1094 هجری قمری درگذشت. او راست 1- حاشیه بر شرح شمسیۀ قطب. 2- حاشیه بر شرح عقائد نسفی از تفتازانی. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کُ رَ)
شیخ علی کرکانی، مکنی به ابوالقاسم. از عرفای مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری و معاصر با شیخ ابوسعید ابوالخیر و سلطان محمود غزنوی بود. نسب او به سه واسطه به شیخ جنید میرسد و وی در نیشابورساکن بود و بسیاری از کرامات او در نامۀ دانشوران مذکور است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 271 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
امیر علاءالدین علی شغانی، وی از وزرای میرزا شاهرخ بوده است. رجوع به علاءالدین شغانی و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 554 و 599 و 624 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عبدالله شونی احمدی مصری شافعی. از مشایخ شعرانی در قرن دهم هجری قمری بود و در سال 944 ه. ق. درگذشت. او راست: مصباح الظلام بالصلاه و السلام علی خیرالانام. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 744 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 492)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان کنار بروژ، بخش صومای، شهرستان ارومیّه. دارای 153 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا